سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم رب الشهداء و الصدیقین
به تازگی پا در سن نوجوانی گذاشته بودیم . چشم باز کردیم . امامی بود . بر فراز منبری پر ز نور و فریاد میزد : آقا من احساس خطر می کنم . اسلام در خطر است . ای علمای اسلام به داد اسلام برسید . ای علمای قم به داد اسلام برسید . ای علمای نجف ، سامرا ، کربلا ، ... به داد اسلام برسید . رفت اسلام .
تازه داشتیم امام را حس می کردیم که جنگی نا برابر درگرفت و راهی جبهه شدیم . جنگ مانع از دیدار ما با اماممان بود اما حس همان حس قریب بود . جنگ بود آن مانع وصل و وصال و جنگ بود . نه نه ، جنگ مانع وصل نبود که باعث بود و این باعث واجب . هشت سال نبرد و حماسه و ...
از جنگ فارغ شدیم . غم زده از پر نکشیدن ، ذوق زده پر کشیدیم برای دیدار امام . چشم باز کردیم . دیگر امامی نبود . منبر خالی بود از آن همه نور و نور بود که دلهای تاریک ما را روشنی می بخشید و منبر خالی بود .      
 آه ...


   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :31
بازدید دیروز :14
کل بازدید : 233943
کل یاداشته ها : 95


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ