سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم رب الشهداء والصدیقین
سلام؛
شهید حسن باقری در دفتر خاطرات خودش در دوران خدمت سربازی به تاریخ 14 مرداد57 در روزهای پیش از انقلاب نوشته است:«دیشب متاسفانه وضو نگرفتم و آمدم روی تخت خوابیدم رفتم زیر آنکادر تا به وقتش وضو بگیرم که خاک عالم بر سرم شد و خوابم برد از لطف حضرت امام عصر (عج) دور ماندم حالا برای چیست خدا می داند! در اینجا پاک ماندن مشکل است و خیلی چیز ها قاطی می شود. وقتی انسان از نظر روحی خراب شد از توجه امام عصر (عج) هم دور می شود دیگر.
وقتی بیدار شدم یک ربع مانده بود به پنج صبح، نماز مغرب را «مافی الذمه» و نماز عشاء را«ادا» به جا آوردم، اینجا اذان صبح ساعت پنج است.
امروز خیلی ناراحت کننده بود. دلخوشی ام این بود که نمازم قضا نشده است، ولی چه نمازی؟! یک مشت الفاظ را خواندن و نفهمیدن! نمازهایم اصلا روح ندارد و من فقط نگران نخواندن آنها هستم.
از صبح تا ظهر آب نخوردم، خیلی عصبانی بودم، ولی چه فایده؟ با این همه دبدبه و کبکبه نماز مغرب و عشای دیروز را نخواندم، کاش نیامده بودم سربازی و این طوری نمی شد تنها امیدم بخشایش حی متعال است ولی هر چه بوده از تنبلی و بی ایمانی و سستی بوده است و بس. شرط کردهام تا آخر این دو ماه تا نمازم را نخوانم شبها نخوابم ، همین داغ برای یک نفر که خودش را نوکر حضرت حجت می داند بس است.
دیروز نامه ای به... نوشتم و حرفهایی به او زدم و امروز آن را پاره می کنم تا به خودم گفته باشم من غلط می کنم. من غلط می کنم دیگران را نصیحت کنم در حالی که نماز مغرب و عشای خودم قضا می شود.

شهید افشردی
   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :19
کل بازدید : 236943
کل یاداشته ها : 95


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ