فن آوری هسته ای با خون شما به دست آمد؛
و امروز بعضی چه راحت با لبخند و خوش و بش، خون شما را با 5+1 معامله کرده و آبنبات می گیرند!
برای دریافت پوستر با اندازه اصلی به bgh.ir مراجعه کنید
بچه های قلم: موضوع ثبت نام برای دریافت یارانه در مرحله دوم با واکنش های گوناگونی روبرو شده است. رسانه های حامی دولت یازدهم، فشار روانی و متأسفانه تحقیر کننده صورت گرفته بر روی مردم، مبنی بر انصراف از دریافت یارانه را یا کلاً سانسور کرده و به روی خود نمی آورند و یا حتی از آن دفاع کرده و آن را می ستایند!
نوشته ذیل توسط یکی از کاربران شبکه اجتماعی گوگل پلاس منتشرشده است که به منظور رعایت اصل امانتداری، بدون هیچگونه دخل و تصرفی [به جز خط آخر] در ادامه آن را خواهید خواند. متنی که نکات قابل توجهی دارد و حرف و درد دل بسیاری از مردم در این روزهاست. البته بچه های قلم اعتقاد دارد ادبیات به کار گرفته شده در این یادداشت کمی تند بوده و در مواردی از اعتدال! خارج شده است.
به همین منظور و به دلیل اینکه اصلاً دوست نداریم به تیغ تیز فیلترینگ دولت تدبیر و امید! گرفتار شویم، در صورت دریافت تذکر از کمیته فیلترینگ، این یادداشت برداشته خواهد شد! (قابل توجه دوستان فیلترچی!)
————————————
مردم در سرگردنه ی یارانه دولت راستگویان!
براساس قانون سرک کشیدن به حساب های شخصی مردم در شرایط عادی بدون اجازه قوه قضائیه امکانپذیر نیست و “غیرقانونی” تلقی میشود. به عبارت دیگر، بانکها جز در موارد مشکوک ( مرتبط با پولشویی)، حق نقض تعهد رازداری مشتریان خود و افشای اسرار و اطلاعات بانکی نزد اشخاص ثالث قانونی را ندارند.
جناب روحانی رییس دولت راستگویان هم که در گزارش 100 روزه خود رسما به ملیون ها ایرانی گفتند و وعده دادند ! که دولت برای ادامه هدف مندی یارانه و شناسایی نیازمندان به حساب های مردم سرک نمی کشد و این کار نقض حریم خصوصی افراد است و کار مضری برای کشور است و فلان و بیسار !
خب !
حالا بعد چند ماه وزیر اقتصاد همین دولت راستگویان اومده گفته پر کردن فرم تقاضا برای دریافت یارانه به منزله مجوز به دولت برای سرک کشیدن به حساب هاتون هست !
بعد هم همین دولت راستگو و مردمی ! اومده در فرم تقاضا برای دریافت یارنه بعد از کلی تحقیر ، شرایطی را به فرم ثبت نام اضافه کرده مبنی بر این که من متقاضی دریافت یارانه رضایت میدم که دولت بتونه بره به زارو زندگی و حساب های شخصی من سرک بکشه و اگر چیزی توش پیدا کرد که تشخیص داد من مفلس و بدبخت بیچاره نیستم ، دهنم سرویس کنه !!!
متوجه هستید که این آقایون مشغول چه کاری هستند دیگه ؟!
رسما با این کارشون دارن مردم بیچاره را در دوراهی دریافت یارانه و مجوز برای عمل غیر قانونی سرک کشیدن به حساب های شخصیشون قرار می دهند .
یا از خیره یارانه ات بگذر یا منتظر تمامی تبعات احتمالی و تنبیهات ما اعم از جریمه مالی و محروم شدن از وام و تسهیلات بانکی و… در آینده باش !
پی نوشت :
آخه واقعا اسم این کارشون الان چیه ؟! الان چه کسی باید در برابر این رفتار تحقیرو تهدید آمیز وغیرقانونی دولت با مردم ، از مردم حمایت کنه ؟
خب یباره بگن نمیخوایم یارانه بدیم دیگه ! خلاص !
خب چرا اینجوری دارید با مردم رفتار میکنید !؟
آخه این چه رفتاری و بامبولیه که سر مردم دارید پیاده می کنید ؟!
یارانه حق مردمه ، ارث بابای شما که نیست !
به چه حقی دارید مردم برای دریافتش اینجوری تحقیر و تهدید میکنید ؟
چی کار دارید میکنید با اعتماد مردم !؟
اونوقت هم اگه هر فحش و فضیحتی باشه هل میدید سمت رهبری و نظام و تحریم ها و عدم کاسه لیسی آمریکا !
یعنی خاک .. …. ! خاک .. …. !
منبع: bgh.ir
به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی دانا، تغییرات و بازسازیهای اساسی در ساختمان سفید نهاد ریاست جمهوری همچنان ادامه دارد.
بر اساس این گزارش، در این ساختمان تأسیسات رفاهی مانند، سونا، استخر، سالن های ورزشی و امکانات لوکس ساخته شده است.
گفته می شود هزینه های این تغییر به حدود 7میلیارد تومان رسیده است.
این هزینه ها در حالی صورت می گیرد که دولت از ابتدای ورود خود از خزانه های خالی صحبت کرده است و هم اکنون نیز طی یک فراخوان گسترده از مردم درخواست کرده است تا از دریافت یارانه خود انصراف بدهند.
همچنین دولت در ایام نوروز حدود 900 میلیون تومان پیامک تبریک سال نو به مردم ارسال کرده است.
انتهای پیام
تیتر بسیاری از روزنامه ها و نشریات، سایت ها و … چنین القا می کنند که هاشمی رفسنجانی، آیت الله است!
و مثلا چنین می نویسند:«آیت الله از جام زهر می گوید»…
این بدان معناست که تنها «آیت الله» در کشور ما، هاشمی رفسنجانی است. هر جا کلمه ی «آیت الله» بیاید، نام هاشمی رفسنجانی تداعی می شود!!
امام خامنه ای با کسی تعارف ندارند. اگر هاشمی رفسنجانی آیت الله است چرا امام امت چنین خطابی به ایشان ندارند؟!
آنهایی که ادعا دارند امام خامنه ای را به عنوان «ولی فقیه» و «فصل الخطاب» قبول داشته و پیرو ایشان اند، چرا هاشمی را آیت الله خطاب می کنند؟!
دقت کنید:
«متن نامه امام خامنه ای به رئیس تشخیص مصلحت نظام به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجتالسلام و المسلمین آقای هاشمی رفسنجانی دامت برکاته
باسلام و تحیت و تشکر از مجمع محترم تشخیص مصلحت نظام بخاطر اعمال دقت لازم و پایبندی شایسته به رعایت مجاری قانونی، مقتضی است در مصوبهی آن مجمع محترم تجدیدنظر شود.
والسلام علکیم سیدعلی خامنهای 16 تیر 1389»
پس او حجتالسلام و المسلمین است نه آیت الله!!
پروژه ی «آیت الله سازی» ، ولایت فقیه و مجلس خبرگان را هدف گرفته است؛ باید بصیر و هوشیار باشیم!
والسلام. علیرضا نهری . 25/11/1392
[ منبع :http://www.mobarezclip.com ]
کبری آسوپار
نقد نکنید!
توافقنامه هستهای ژنو در ایران فرصت نقد نیافت؛ چه آنکه قبل از رسیدن به نقد، به جشن و شادمانی و پیام تبریک رسید و قبل از انتشار متن توافقنامه، متن پیام تبریک به رهبری منتشر شد و همگان در برابر جشنی قرار گرفتند که هنوز دلیل آن برایشان روشن نبود. در حالی که هنوز ساعتی از امضای توافقنامه نگذشته، رئیسجمهور امریکا در تلویزیون ظاهر شد و صراحتاً از توقف برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران سخن گفت، این سو اما در داخل مرزهای جمهوری اسلامی، قوه مجریه و همراهان رسانهایاش جشنی را اجرا میکردند که هنوز دلیل آن روشن نبود! سرعت برپایی جشن و شادمانی از سوی دولتیها آنقدر زیاد بود که حتی از پاسخ رهبری به تبریک زودهنگام (اگر نگوییم بیدلیل) ریاست جمهوری مشهود بود که حضرت ایشان نیز سخن گفتن در این باره را زود هنگام دیدهاند و صرفاً از آنچه رئیسجمهور مرقوم داشته بودند، تشکر کردند…
رسانههای حامی دولت هنوز ساعتی از امضای توافقنامه نگذشته، بیآنکه حتی متن توافقنامه را خوانده باشند، موج مدح و ثنا از توافقنامه و فتح الفتوح نامیدن آن را آغاز کردند و همه چیز حکایت از آن داشت که برای این جشن خودجوش! تفاوتی نبود که متن توافقنامه چه باشد؛ از قبل همه چیز آماده بود که توافقنامه را فتحالفتوح نشان دهند!
توافقنامه هستهای ژنو بعدتر نیز در هالهای از هراس نقد شد؛ هنوز مسافران ژنو به تهران نرسیده و از جزئیات آنچه در تهران میگذرد، مطلع نشده بودند که منتقدین ژنو را هم صدا با اسرائیل خواندند تا نقد دیپلماسی لبخند در ژنو، ننگی شود که همگان از آن در هراس باشند! با این همه، اگر کسی هم در مییافت که پادشاه لخت است، آیا جرئت بیان آن را مییافت؟
گرچه منتقدین توافقنامه ژنو با انواع تخریب شخصیت از سوی دولتمردان یازدهم مواجه شدند و همصدا با اسرائیل و کم سواد و افراطی و… لقب گرفتند، اما تلاش برای خاموشکردن صدای مخالفین توافقنامه صرفاً در همین برچسبزدنها خلاصه نشد و در اوج ژستهای آزادی بیان و ایجاد فضای باز برای مطبوعات که از شعارهای دولت یازدهم و به ویژه وزیر ارشاد هست، دولت سیاست شکایت قضایی از منتقدین توافقنامه را در پیش گرفت و در اولین قدم، روزنامه وطن امروز و نویسنده آن راهی دادسرا شدند.
تکلیف دولت و منتقدین ژنو و آنهایی که دوست ندارند همگام پایکوبی دولت در بستن نیروگاههای اتمی شوند، هنوز معلوم نیست؛ دولت نشان داده که دوست ندارد کسی توافقنامه ژنو را بدون گفتن از اینکه ما پیروز شدهایم، نقد کند و با این حساب آیا باید منتظر شکایتهای قضایی بیشتری باشیم که از سوی دولت به دادسرای فرهنگ و رسانه تحویل داده میشود؟
نقل قول نکنید!
دولت در تعیین چارچوب و خط مشی برای رسانهها در تقریر و تحلیل توافقنامه ژنو به همین میزان هم اکتفا نکرد و این روزها وقتی هیئت دیپلماتیک دولت یازدهم با موج انتقاداتی روبهرو شد که سکوت وزارت خارجه دولت یازدهم را در برابر توهینهای تحقیرآمیز مقامات امریکایی علیه ایران برنمیتافتند، به جای پاسخ به بیادبیهای امریکاییها از رسانهها خواست که سخنان آنها را پوشش ندهند!
ظریف در بازگشت از دور اخیر مذاکرات در وین میگوید: «دلیلی وجود ندارد، هر حرف نامربوط یا مربوطی که در خارج از ایران گفته شد ما مجبور باشیم فوراً به آن واکنش نشان دهیم… به اشاعه کذب و حرف مفت معتقد نیستم… برخی در امریکا حرفهای بدتری را مطرح میکنند اما این دلیل نمیشود هر لاطائلی که یک نفر در امریکا گفت، مدام در ایران مطرح شود!»
این واکنشها پس از موضعی هست که سخنان مقامات امریکایی را با ادعای اینکه صرفاً مصرف داخلی دارد، بیجواب میگذاشت. بنابراین حالا در کنار تلاش برای نقد نشدن توافقنامه ژنو توسط منتقدین، خط مشی جدیدی برای رسانهها تعیین میشود؛ سخنان مقامات امریکاییها را هم منعکس نکنید!
دولت علاقهای به چالش حتی از نوع کلامیاش با امریکا ندارد و ترجیح میدهد در برابر توهینهای آنان به ایرانیان سکوت کند تا مبادا مشاجرات لفظی بر چهره بزک کردهای که از ژنو برای مردم ساخته شده، خط بیندازد و اصل ماجرا بر مردم نمایان شود. دولت میخواهد دولت دیپلماسی لبخند بماند؛ حتی اگر عزت ملیمان را واژگان امریکایی خدشهدار کند. و حال که نمیخواهد پاسخی در خور به امریکاییها بدهد، از بستن دهان آنها که ناتوان است، لاجرم بر منتقد داخلی فشار میآورد و او را از بازتاب سخنان امریکاییها برحذر میدارد.
دانستن حق کیست؟
امریکاییها همواره در اولین فرصت پس از مذاکرات راهی اسرائیل میشوند تا ضمن مطلع کردن همپیمان خویش از جزئیات آنچه گذشته است، به او اطمینان دهند که منافعش حفظ شده است. امریکاییها حتی متن توافقات را هم منتشر میکنند و بسیاری از رسانههای ایرانی خبرهای خود در مورد مذاکرات هستهای کشورشان را از منابع غربی دریافت میکنند؛ چه آنکه در داخل تیم سیاست خارجی دولت یازدهم کسی علاقهای ندارد که به مردم یا نمایندگان مردم گزارشی از آنچه روی داده، ارائه کند؛ آنها فقط میخواهند توافقنامه ژنو فتح الفتوح دانسته شود، باقیاش مهم نیست!
وقتی مردم در جریان مذاکرات قرار نمیگیرند؛ وقتی راه نقد و تحلیل توافقنامه بسته میشود و وقتی میگوییم سخنان امریکاییها نیز منتشر نشود، پس ما از کجا باید دریابیم که این مذاکرات و این توافقنامه جای جشن و تبریک دارد یا غم و سیاهپوشی؟! رئیسجمهوری اساتید را دعوت به نقد توافقنامه ژنو میکند؛ اما استادی که تحلیل موافق و مخالف و نظر مقام ایرانی و غربی را نسبت به توافقنامه نمیداند، چگونه به نقد توافقنامه بنشیند و از آن مهمتر آنکه از کجا ایمن باشد که همصدا با اسرائیل یا کم سواد و افراطی لقب نمیگیرد یا حتی به دادگاه احضار نمیشود؟
آیا همین برخوردهای تند با منتقدین ژنو و تلاش برای سکوت آنها نشان از آن ندارد که در جریان توافقات اتفاقاتی روی داده که دولت از اینکه مردم در جریان آنها قرار بگیرند، میترسد؟
می شود ننوشت؛ میشود انتقاد نکرد؛ میشود بازتاب نداد؛ اما آیا میشود نفهمید؟
دست مزن! چشم، ببستم دو دست
راه مرو! چشم، دو پایم شکست
حرف مزن! قطع نمودم سخن
نطق مکن! چشم، ببستم دهن
هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن
خواهش نافهمی انسان مکن
http://bachehayeghalam.ir
* غربیها با سه کلیدواژهی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره میکردند. شرقیها با دو کلیدواژهی مبارزهی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام خمینی پنج کلیدواژهی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند.
* اصل "امامت محوری" مهم ترین کلید واژه بود. سیستم امامت – امت حرف جهان شمول اسلامی بود که در عرصه ی سیاست احیا شد.
* ده سال هر کاری کردیم یک رسانه غربی پیدا شود که بگوید "امام خمینی"! نشد… همه می گفتند "آیت الله خمینی".
* سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم " استاد چرا رسانه های شما نمی گویند امام خمینی؟ خنده ای کرد و گفت "آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم" کیفش را باز کرد و یک کتاب در آورد. ترجمه ی آلمانی کتاب "ولایت فقیه" امام بود. گفت: "آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام" ایشان بین کشورهای دنیا شاخص می شود. چون کلمه "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم"رهبر" این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین موسیلینی و هیتلر قرار می دهیم. کلمه "رهبر" به نفع ما و کلمه "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد ما به ایشان می گوییم "آیت الله"! اما "امام" بار معنوی دارد. از طرفی آن طور ایشان می شود امام امت اسلامی که مسلمان های دنیا را دور خودش جمع بکند. با این صراحت این را به من گفت.
* یک رسانه غربی یا شرقی را پیدا نمی کنید که گفته باشد "امام خمینی". آن موقع ما امتحان کردیم رسانه های غربی آیا می پذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام "امام خمینی". می خواستیم 60000 مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند… قبول نکردند!
* شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمه ی امامت را در قانون اساسی گذاشت ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمیتوانی مجلس را اداره کنی برو کنار آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته جمعی دولت را کرد. امیر انتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل گردد.. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
* "امامت محوری" – "امت گرایی" – "عدالت گستری" و دو قطبی "مستکبرین -مستضعفین" اساس تئوری امام خمینی بود.
* امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند 5 روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبه ی اولین نماز جمعه ی بعد از رحلت امام راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک: (ما نمی خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان بگوییم "امام")!!
این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه قانون اساسی 5 بار روی امامت ولی فقیه تاکید کرده.. امام این را از سال 48 مطرح کرده.. شما می گویی نمی خواهیم؟؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشینش نمی گوییم امام؟! انگار یکی به شما بگوید من چون شما را خیلی دوست دارم افکار شما را میخواهم با شما دفن کنم!
جمله دومشان این بود: (خبرگان مرجع تعیین نکرده است.) یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام!
* وقتی ایشان به جای "امام" گذاشت "رهبر"… "امت" شد"ملت". یعنی عملا سیستم ملت-رهبر انگلیسی ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی "امت" شد "ملت" عناصر امت یعنی "خواهران و برادران قرآنی" – که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند- تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی "شهروند" و "هموطن".
* اما کلمه سوم یعنی "عدالت"…مقدس ترین کلمه ای که آقای هاشمی در دوران ریاست جمهوری شان به کلمه"توسعه" ابداع کردند و به نظام اسلامی تحمیل کردند… فرق عدالت و توسعه این بود که "عدالت" را خدا و پیغمبر(ص) و علی مرتضی(ع) تعریف می کنند اما "توسعه" را صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست های عالم.
* در عرصه ی بین الملل هم دو کلید واژه قرآنی "مستکبرین" و "مستضعفین" را ایشان اصلاح کردند و گفتند "مستکبرین" فحش و توهین آمیز است! به جایش بگوییم "قدرت های جهانی"! خب وقتی گفتی "مستکبرین" باید با آنها "مبارزه" کنی.. اما وقتی گفتی "قدرت های جهانی" باید با آن ها "تعامل" کنی. "مستضعفین" را هم کردند "قشر آسیب پذیر"… یعنی آدم های بی عرضه ای که خودشان پذیرای آسیب اند.
* 5 کلید واژه قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلید واژه هایی که دشمنان می خواستند.
* تا موقعی که کلیدواژه های قرآنی امام خمینی –که راس انها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود هر کاری که بکنیم… وصله پینه کردن است.
* شما هر لعنی که به……بکنید این قدر جگر دشمنان نمی سوزد که بگویید "امام خامنه ای".
* مشکلی که هست هم این است که همه می گویند دیگران بگویند ما هم می گوییم.. اصولگراها می گویند صدا و سیما شروع کند ما هم می گوییم! صدا و سیما می گوید ما که از روحانیون نمی توانیم جلوتر بیفتیم! روحانیون می گویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمی توانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد می گویند وقتی جوانان انقلابی هم نمی گویند ما بگوییم و هزینه بدهیم؟!
* بعضی هم می گویند نگوییم چون قبلا کسی(حشمت الله طبرزدی) این کار را کرده و سابقه ی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوب ها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آنها ثبت شود و آن سابقه پاک شود.
* آیت الله سید محمد باقر حکیم پا می شود می رود نجف. از آنجا نامه می نویسد به حضرت "آیت الله العظمی امام خامنه ای". یک هفته بعد شهیدش می کنند. آن مرد بزرگ می فهمد که باید از آنجا پیغام دهد "امام خامنه ای" .سید حسن نصرالله می فهمد در سخت ترین شرایطی که دارد باید بگوید "امام خامنه ای"! ما اینجا نشسته ایم و نمی گوییم.
اگر نعمت خدا را قدر ندانیم می فرماید "ان عذابی لشدید". روز قیامت هم آنجا ندا داده می شود که "وقفوهم انهم مسئولون ما لکم لا تناصرون". هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف.
[دکتر رامین؛ مسئول نظارت مطبوعات طرح ولایت سال 89]
http://www.mobarezclip.com
آشوب و اغتشاش همه جا را فرا گرفته. فضا بسیار نا امن شده. خانواده ها می ترسند از خانه خارج شوند. همه جا تعطیل است و اقتصاد مملکت ضرر هنگفتی متحمل شده. ملت دوپاره شده. عده ای چشم به غرب دارند و عده ای به شرق. موافقان و مخالفان از یکدیگر می کشند. همسایه به همسایه رحم نمی کند. فضای ناامیدی و ترس از آینده همه جا حاکم است. در دهه ی اخیر مملکت چندین بار دست به دست شده و پیشرفت ها متوقف. مردم ایام خوش ندیده اند. این بار خطر تجزیه کشور زیاد است. تا قبل از پیروزی مخالفان? قول های زیادی از حامیان خارجی شنیده می شد? اما حالا شرط و شروطی گذاشته شده. کمک های خارجی فعلا معلق است. وعده ها همه تبدیل به سراب شده. مردم بلا تکلیف اند که با شرق بمانند یا به غرب بپیوندند. عده ای این سو و عده ای به آن سو می روند. فرد وطن دوست و استقلال طلبی یافت نمی شود. رهبر بزرگی نیست که مردم را متحد سازد. انسانی نیست که به شرق و غرب وابسته نباشد. کسی نیست که منافع ملی را به منافع حزبی و گروهی ترجیح دهد. آینده تیره و تار است. این است وضع امروز اوکراین و همه ی کشورهای مشابهی که آمال و آرزوها و پیشرفت خود را در گروی وابستگی به شرق یا غرب می بینند.
هر ایرانی با وجدان و با بصیرتی فارغ از هر گرایش و مسلکی وقتی اوضاع اوکراین? مصر و سایر کشورهای مشابه را که امریکا و اذناب داخلی اش در آن دخالت داشته اند? می بیند و با امنیت و پیشرفت های ایران اسلامی در سی و چند سال اخیر مقایسه می کند? به راحتی می تواند اثر وجود یک رهبر دینی مقتدر وارسته خداترس را در اتحاد یک ملت? استقلال طلبی یک کشور? افزایش شجاعت یک امت? خودباوری مردم? آزادی از قید شرق و غرب? پیشرفت های خیره کننده با تمام دشمنی ها و محدودیت ها و از همه مهم تر امنیت و ثبات در یک منطقه ی پر از آشوب را به خوبی درک کند. و البته در برابر خدای سبحان سر به سجده بساید بخاطر نعمت داشتن ولایت فقیه.
فردی که وابسته به شرق و غرب نیست. فردی که جز از خدا از کس دیگری نمی ترسد. فردی که دوستان و دشمنان ملت را به خوبی می شناسد و اهل باند و جناح و گروه خاصی نیست. فردی که استقلال و شرف این ملت را می خواهد. فردی که امنیت را با ایجاد اتحاد بین همه ی گروه ها و طوایف ایجاد کرده است. فردی که از دنیا هیچ برای خود نمی خواهد. کسی که کارهایش خدایی و راهنمایی هایش الهی است. کسی که به واسطه آشنایی با دین و احکام آن به قدرت لایزال الهی وصل است.
امروز و بعد از فتنه 88 و دیدن انقلاب های رنگی در کشورهای دیگر? به معنای این جمله ی پرمغز حضرت امام (ره) پی می بریم که:
"پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد"
http://enghelabesevom.persianblog.ir
موسسه کلیدسازان سبدباف برگزار میکند
بعد از اینکه جناب مسئولان محترم و مردمی، در رابطه با نارضایتیهای فعلی مردم در زمینه سیاست خارجی و مسائل داخلی از جمله اقتصادی و سبد کالا، با موجی از اعتراضات روبرو شدند، در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در رابطه با دلیل این نارضایتی ها، گفتند: «چرا پیام 24 خرداد را درک نکردید؟!»
به همین خاطر ما تصمیم گرفتیم تا قبل از فرا رسیدن سال نو و در قالب یک دوره فشرده، مبانی درک و شناخت پیام انتخابات 24 خرداد را برای آن دسته از عزیزان کمدرک کنی! که هنوز نسبت به این پیام شیرفهم نشده اند، برگزار کنیم تا آنها هم حسابی شیر فهم شوند! گفتنی است به شرکت کنندگان در این دوره بعد از آزمون کتبی و شفاهی و عملی، گواهی معتبر داده میشود که میتوانند بگذارند دم کوزه و هر وقت تشنه شدند آبش را بخورند.
کلید شناسی مقدماتی
مدرس: دسته کلید اعظم(به سخنان یکی از تئوریسینهای اصلاح طلبان که گفته بود حاضر است جاسوییچی اعتدال باشد مراجعه فرمایید)
سوابق استاد: دارای مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در رشته کلیدسازی از دانشگاهKeybridgh ، سابقه 20سال حضور مستمر و شبانه روزی در بازار کلیدسازان تهران، حضور در چند برنامه براندازی نرم و تا حدودی سخت.
اصول لبخند زدن به شیطان بزرگ
مدرس: جواد فیسبوکی
سوابق استاد: بیش از هشت سال ریاست حلقه لبخندزنان آمریکایی دوست، داشتن چند فقره عکس یادگاری در کنار سرتیم لبخند زنان اتحادیه اروپا، سابقه چندبار حضور در دانشگاههای مطرح کشور برای سخنرانی در حوزه لبخند بین الملل و چگونگی دفاع از حقوق تضییعشده ملت به وسیله لبخند زدن.
سبد شناسی و راههای پر کردن آن
مدرس: اسحاقِ جانبابا یا اسحاقجانِ بابا
سوابق استاد: دارای مدرک دکتری در فرستادن پیام در حوزه سیاست خارجی به ویژه به کشور کویت که مردمش بعد از دیدن تصاویر صف سبد کالا در ایران بروند خدا را شکر کنند. مسئول و مجری طرح «سبدهای پر و جیب های خالی»، از همه مهمتر داشتن رابطه بسیار نزدیک با آقای پدرخوانده!
روش های بستن یک قرارداد خوب!
مدرس: آقا بیژن
سوابق استاد: هشت سال حضور موفق در رأس سازمان بریزید و بپاشید اما اسراف نکنید، عضو هیأت علمی دانشگاه کلیدسازان نوین ایران و مدرس درس «بستن قراردادها بدون آنکه گندش دربیاد»، متخصص در حوزه خوردن قسم در رابطه با یک قرداد خوب!
http://rastakhizeghalam.mihanblog.com
در صحیفه امام جلد 11 صفحه 160 نقل است که خبرنگار هفته نامه تایم برای متهم کردن ایشان به بی سوادی و نداشتن تخصص و علم اداره حکومت از ایشان می پرسد:
"شما زندگى خیلى منزوى داشتید، شما اقتصاد جدید و حقوق روابط بین المللى را مطالعه نکردهاید. تحصیل شما مربوط به علوم الهى است، شما در سیاست و گرفتن و دادن یک زندگى اجتماعى درگیر نبودهاید. آیا این در ذهن شما این شک را به وجود نمىآورد که ممکن است عواملى در این معادله (سیاست و حکومت داری) باشد که شما نمىتوانید درک کنید؟
امام روحی فداه در پاسخ به آن خبرنگار دست نشانده می فرمایند:
"ما معادله جهانى و معیارهاى اجتماعى و سیاسىاى که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده مىشده است را شکستهایم. ما خود چارچوب جدیدى ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم. از هر عادلى دفاع مىکنیم و بر هر ظالمى مىتازیم، حال شما اسمش را هرچه مىخواهید بگذارید. ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت. امید است کسانى پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شوراى امنیت و سایر سازمانها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه بر پایه نفوذ سرمایه داران و قدرتمندان که هر موقعى که خواستند هرکسى را محکوم کنند، بلافاصله محکوم نمایند. آرى با ضوابط شما من هیچ نمىدانم و بهتر است که ندانم" ..
در جای دیگری در جلد چهاردهم صحیفه صفحه 161 امام در پاسخ به ادعاهای بنی صدر منفور، که البته در حین تحصیل دوره دکترایش در ینگه دنیا مسئولیتی در نایب رئیسی مجلس و یا شورای عالی امنیت ملی و یا ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک نداشته (چون اصلا هنوز انقلاب نشده بوده! ) و یکسره مشغول درس و بحث بوده ، به خاطر به رخ کشیدن دکترای خود از یکطرف و پائین تر بودن سطح تحصیلات شهید رجایی از طرف دیگر می فرمایند:
"هى نروید دنبال اینکه رجایى علم ندارد! این عقلش بیشتر از علمش است. و بعضى از شما علمتان بیشتر از عقلتان است"!.
بازم بگم؟ که چه تحقیری کرد امام مدعیان باسوادی را؟ و سالهاست درصدد انتقام هستند!
بگذار حالا هی سواد نداشته شان را به خاطر در دست داشتن ورق پاره ها و تسلط به زبان انگلیسی به خاطر سپری کردن دوران خون و ایثار و شهادت در آمریکا و انگلیس به رخ بکشانند!!!
http://kouchakzadeh.blogfa.com/post-345.aspx
در جایی سخنی خوانده بودم از حکیمی که گفته بود: مردم سه حق بر گردن حاکمان دارند:
1- نان؛ 2- امنیت؛ 3 اعتماد.
بدان که مردم را برگردن شما سه حق است، هشدار که اگر در میانه انتخاب نان و امنیت درماندی امنیت را برگزین، چه اگر مردم نان نداشته باشند، اما احساس امنیت کنند با تو می مانند و اگر میان انتخاب امنیت و « اعتماد مردم درباره خودت» درماندی سومی را برگزین، چون اگر مردم نان نداشته باشند و امنیت هم نداشته باشند اما به تو اعتماد کنند با تو می مانند.
بسیاری از ایام مردم در گیرودار نان و امنیت در کنارمردانی که به آنها اعتماد کردند می مانند(زمان جنگ و امام خمینی (ره)) و بالعکس گاه پیش می آید که در عین برخورداری از نان و امنیت از خیمه فرماندهان می گریزند.
ای باسواد ترین انسان!! روی زمین، نان پیشکشت(زنبیل حقارت)، امنیتمان را بر باد دادی. از آن زمان که دولت اغنیا که بود دشمن لبو فروشان و راننده تاکسیا بر سر کار آمد، هر حرامزاده صهیونیستی که از ننجونش قهر کرده بود آمد و از گزینه های روی میز صاحب مرده اش گفت.
ای تف به اینهمه بی کفایتی...
آن حکیم گفت: چشم پوشیدن از خطای دوستان و خویشان، رها کردن نزدیکان و اقربا به حال خود، تقسیم مناصب بر مبنای خویشی و دوستی، سپردن کارهای پست به بزرگان و کارهای بزرگ به ضعیفان؛ ریخت و پاشهای بی حصر و حساب، تن آسایی در وقت سختی و رنج مردمان و برداشتن حساب و حسیب از کار و بار کارگزاران، نادیده گرفتن بی عدالتی و ستم برخی از آنان و مسایلی از این قبیل به رکن سوم یعنی«اعتماد مردم» لطمه می زند، چیزی که اگر اتفاق افتد هیچ چرب و شیرینی آنان را باز نمی گرداند.
برای هر جمله اش در این مدت کوتاه حداقل میتوان سه، چهار تا نمونه راحححححححححححت پیدا کرد...
ای تف به اینهمه بی کفایتی...
تردید در اجرای حدود الهی در بسیاری از زمینه ها به دلیل غلبه خوف پنهان از عکس العملهای گردانندگان نظامهای استکباری موجب به فراموشی سپردن بسیاری از این امور میشود.
آخه اگه قانون اساسی (همونی که میخوای تغییرش بدی) و مجلس شورای اسلامی(همونی که میخوای منحلش کنی) نبودن که تا الان گلیم زیر پای مادر شهیدم فروخته بودی به اجنبی، چه برسه به حدود شرعی و انرژی هسته ای و برد موشکی و ...
ای تف به اینهمه بی کفایتی...