بسم رب الشهداء والصدیقین
چه زود دیر شد، صبر کن، صبرکن ، نیومدم شعار بدم یا که احساساتتونو انگولک کنم،
اومدم بگم که ...
اومده بودیم تمرین، آره خب تمرین، اصلا زندگی تمرینه، تمرین آدم شدن !
در طول یک سال بعضی اوقات تمرینهامون معمولیه و بعضی وقتای دیگه سخت تمرین می
کنیم. دست خدا درد نکنه، اگه این تمرینای فوق العاده را در طول سال برامون نمی
گذاشت، شاید اصلا بویی از آدمیت نمی بردیم چه رسد به این که آدم بشیم.
اخوی، آبجی، قدر خودتو بدون، باورکن که کسی هستی ، اصلا شاید قسمتت بشه شهید بشی،
باور کن! شهادت اونجورایی هم که میگن دور از دسترس نیست. وقتی کل سال رو تمرین می
کنی، راضی نمی شی، ماه رجب و شعبان و رمضان و محرم و صفررو سخت سخت تمرین می کنی
بازهم راضی نمی شی. جمعه هارو سخت تر از روزای دیگه تمرین میکنی ، نه، فایده ای نداره اصلا رضایت نمیدی
که نمیدی.همه اش دنبال بهانه می گردی بیشتر تمرین کنی، خدا خدا می کنی و چشم به
راه می مونی و از جان و مالت بی منت مایه می گذاری و راه می افتی 10001 کیلو متر
راه رو با اشتیاق تا جبهه های جنوب می پیمایی که بیای و باز هم تمرین کنی. اما این
بار تنهایی تمرین نمی کنی، این بار تمریناتت فرق داره، فرقش اینه که زیر نظر مربی
تمرین می کنی، به این امید تمرین میکنی که یه روز خودتم مربی بزرگی بشی.
مربی و الگوی ما شهدا و صدیقین هستند که خلیفته الله رو معنی کردند و به نفس مطمئنه
رسیدند و در مقام انسان سازی برآمدند تا راه شهید و شهادت را جاودانه کنند.
انشاالله قسمت بشه بری و خودت از نزدیک ببینی که در دانشگاه شهادت چه گذشت .سفرکن...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در آخراز تمام مجریان راهیان نور مخصوصا دوستانمون در دفتر توسعه وبلاگهای دینی تشکر و قدر دانی می کنم.
ومن الله توفیق.
مراسم الحاق ناوشکن جماران به ناوگان نیروی دریائی ارتش جمهوری اسلامی ایران با حضور آیت الله خامنه ای فرمانده کل قوا انجام شد. افتتاح این کشتی جنگی که در خلیج فارس به کار مشغول شد "عظیمترین پروژه دفاعی کشور" است.
اکثر کشتی های جنگی ایران از دوران قبل از انقلاب باقی مانده و معمولاً ساخت آمریکا هستند اما ناوشکن جماران به عنوان "عظیمترین دستاورد دفاعی کشور توسط متخصصان نیروی دریایی ارتش و صنایع دفاعی کشور" ساخته شده است.این ناوشکن در آب های خلیج فارس "پاسدار مرزها و منافع جمهوری اسلامی" خواهد بود و نمایانگر توانایی های متخصصان کشور عزیزمان ایران است .
ناوشکن جماران توانایی مبارزه با هدف های "سطحی، زیر سطحی و هوایی را به طور همزمان دارد "و قادر به حمل هلی کوپتر است وطول این ناوشکن 94 متر، و ظرفیت آن 1500 تن است
با وجود این ناوشکن سامانه دفاعی ایران در عرصه دریا به یکی از قدرتمندترین کشورهای منطقه خاورمیانه ارتقا یافت و موجی از شادی، سرور، احساس، اقتدار، عزت و غرور سراسر ایران اسلامی را فرا گرفت
در آخر این پیروزی را به ملت و دانشمندان و جوانان، فرماندهی کل قوا و فرماندهی نیروی دریایی ارتش و بالاخص محققان، پژوهشگران و دانشمندان آن نیروی مدون و صنایع دفاعی وزارت دفاع تبریک می گویم.
یاد و خاطره غیور مردان و دریا دلان ناوچه پیکان گرامی باد.
«شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات»
بسم رب الشهداء والصدیقین
سلام؛
شهید حسن باقری در دفتر خاطرات خودش در دوران خدمت سربازی به تاریخ 14 مرداد57 در روزهای پیش از انقلاب نوشته است:«دیشب متاسفانه وضو نگرفتم و آمدم روی تخت خوابیدم رفتم زیر آنکادر تا به وقتش وضو بگیرم که خاک عالم بر سرم شد و خوابم برد از لطف حضرت امام عصر (عج) دور ماندم حالا برای چیست خدا می داند! در اینجا پاک ماندن مشکل است و خیلی چیز ها قاطی می شود. وقتی انسان از نظر روحی خراب شد از توجه امام عصر (عج) هم دور می شود دیگر.
وقتی بیدار شدم یک ربع مانده بود به پنج صبح، نماز مغرب را «مافی الذمه» و نماز عشاء را«ادا» به جا آوردم، اینجا اذان صبح ساعت پنج است.
امروز خیلی ناراحت کننده بود. دلخوشی ام این بود که نمازم قضا نشده است، ولی چه نمازی؟! یک مشت الفاظ را خواندن و نفهمیدن! نمازهایم اصلا روح ندارد و من فقط نگران نخواندن آنها هستم.
از صبح تا ظهر آب نخوردم، خیلی عصبانی بودم، ولی چه فایده؟ با این همه دبدبه و کبکبه نماز مغرب و عشای دیروز را نخواندم، کاش نیامده بودم سربازی و این طوری نمی شد تنها امیدم بخشایش حی متعال است ولی هر چه بوده از تنبلی و بی ایمانی و سستی بوده است و بس. شرط کردهام تا آخر این دو ماه تا نمازم را نخوانم شبها نخوابم ، همین داغ برای یک نفر که خودش را نوکر حضرت حجت می داند بس است.
دیروز نامه ای به... نوشتم و حرفهایی به او زدم و امروز آن را پاره می کنم تا به خودم گفته باشم من غلط می کنم. من غلط می کنم دیگران را نصیحت کنم در حالی که نماز مغرب و عشای خودم قضا می شود.
بسم رب الشهداء والصدیقین
کرامت انسانی زن، در سایه عفاف او تامین می شود. حجاب نیز یکی از احکام دینی است که برای حفظ و پاکدامنی زن و نیز حفظ جامعه از آلودگی های اخلاقی تشریع شده است. نهضت عاشورا برای احیای ارزش های دینی بود. در سایه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نیز جایگاه خود را یافت و امام حسین علیه السلام و زینب کبری و دود مان رسالت، چه با سخنانشان، چه با نحوه عمل خویش، یادآور این گوهر ناب گشتند.برای زنان، زینب کبری و خاندان امام حسین علیه السلام الگوی حجاب و عفاف است. اینان در عین مشارکت در حماسه عظیم و ادای رسالت حساس و خطیر اجتماعی، متانت وعفاف را هم مراعات کردند و اسوه همگان شدند.
امام حسین علیه السلام به خواهران خویش وبه دخترش فاطمه، توصیه فرمود که اگر من کشته شدم، گریبان چاک نزنید، صورت مخراشید و سخنان ناروا و نکوهیده مگویید.
اینگونه حالات، در شان خاندان قهرمان آن حضرت نبود، به خصوص که چشم دشمن ناظر صحنه هاو رفتار آنان بود.
در آخرین لحظات، وقتی آن حضرت صدای گریه بلند دخترش را شنید برادرش عباس و پسرش علی اکبر را فرستاد که آنان را به صبوری و آرامش دعوت کنند.
رفتار توام با عفاف و رعایت حجاب همسران و دختران شهدای کربلا و حضرت زینب، نمونه عملی متانت بانوی اسلام بود. امام سجاد علیه السلام نیز تا می توانست، مراقب حفظ شوون آن بانوان بود. در کوفه به ابن زیاد گفت:مرد مسلمان و پاکدامنی را همراه این زنان بفرست، اگر اهل تقوایی!
در حادثه حمله دشمن به خیمه ها و غارات آنچه آنجا بود، زنی از بنی بکربن وائل از بانوان حرم دفاع کرد و خطاب کرد که: ای آل بکربن وائل! آیا دختران پیامبر را غارت می کنند و جامه هایشان را می برند و شما می نگرید؟
دختران و خواهران امام، مواظب بودند تا حریم عفاف و حجاب اهل بیت پیامبر تا آنجا که می شود، حفظ و رعایت شود. ام کلثوم به مامور بردن اسیران گفت: وقتی ما را وارد شهر دمشق می کنید از دری وارد کنید که تماشاچی کمتری داشته باشد. و از آنان در خواست کرد که سرهای شهدا را از میان کجاوه های اهل بیت فاصله بدهند تا نگاه مردم به آنها باشد و حرم رسول الله را تماشا نکنند و گفت: از بس که مردم ما را در این حال تماشا کردند، خوار شدیم.
از اعتراض های شدید حضرت زینب(س) به یزید، این بود که: ای یزید! آیا از عدالت استکه کنیزان خود را در حرمسرا پوشیده نگاه داشته ای و دختران پیامبر را به صورت اسیر شهر به شهر می گردانی، حجاب آنهارا هتک کرده، چهرهایشان را در معرض دید همگان قرار داده ای که دور و نزدیک به صورت آنان نگاه می کنند؟!
با آن که زیر دست دشمن بودند و داغدار و مصیبت زده از منزلی به منزلی و از شهری به شهری و از درباری به درباری آنان را می بردند، با نهایت دقت، نسبت به حفظ شان و مرتبه یک زن پاکدامن و متعهد مراقبت داشتند و در همان حال نیز از سخنرانی های افشاگرانه و انجام رسالت و تبیین و دفاع از اهداف شهدا باز نمی ماندند. حرکت اجتماعی سیاسی ، در عین مراعات حجاب و عفاف. و این درسی برای بانوان در همه دوران ها و همه شرایط است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بر گرفته از نشریه مشعل هدایت
بسم رب الشهداء و الصدیقین
سلام؛
سی سال از انقلاب می گذرد و در این سی سال ، سالی نبوده که با آرامش سپری شود و خدعه و نیرنگی گریبان گیر این انقلاب نشود . چه خبر است؟ آیا مشکل فقط انقلاب است؟ یا …
برای جواب دادن به این سوال باید کمی به عقب بر گردیم ، بر گردیم به زمان شاه عباس صفوی ، همان زمانی که برای اولین بار پای غرب و تمدن غربی به ایران باز شد، زمانی که تمدن چرک و بی اصل و ریشه غرب با تمدن پاک ، ریشه دار و اصیلِ ایرانی اسلامی آشنا شد ،زمانی که علوم انسانی پاک و اصیل شرقی اسلامی ما کم کم رنگ باخت و جای خود را به جهل مرکب غربیها داد . تمدن غرب وقتی با تمدن و فرهنگ اسلام ناب محمدی آشناشد و از آن شناخت کافی به دست آورد ، متوجه شد که این تمدن درست نقطه مقابل اهداف و آرمانهای خبیثانه ، پلید و شوم و مانع اصلی پیشرفت و جهانگیر شدن فرهنگ غربی است . بعد از این آشنایی بود که غربی ها کمر به قتل مسلمین و بالاخص شیعیان بستند و اسب بی شرمی و بی عفتی را بر تن نحیف مسلمین تازاندند و بی بند و باری اخلاقی و جنسی را به شکل وحشیانه ای در این تمدن ها شایع کردند . پس چرا بعضی مشکلات ایران را تعبیر به مشکلات انقلاب می کنند. مگر کم آمدند و رفتند مروجان دروغین مذهب و سلاطین بی اقتدار و خود فروخته و خوانین به این دین و کشور تا بلکه بتوانند رخنه در مذهب و اعتقادات مردم ایجاد کنند و اسلام ناب محمدی را از مسیر مستقیم منحرف کنند. مگر قبل از انقلاب کم خون به دل این ملت سر بلند کردند و کم مردان ، زنان و کودکان این دیار را به خاک و خون کشیدند تا ایران را مستعمره خود کنند، پس چرا بعضی مشکلات کنونی کشور را تعبیر به بی کفایتی مسئولین نظام می کنند و شعار مرگ بر دیکتاتور سر می دهند و به رهبر فرزانه انقلاب توهین می کنند. اینهایی که دم از آزادی میزنند و ادعای رهروی خط امامشان گوش فلک را کر کرده چرا به سخنان امام بر نمی گردند و در مسیر قانون اساسی که امام پای آن مهر تایید کوبیده حرکت نمی کنند. چرا وقتی ما میگوییم خط امام این است و آرمانهای امام آن ، آقایان خاطرات شخصی خود را با امام باز گو می کنند ، مگردر طول این سی سال کم بودند امثال بنی صدرها و منتظری ها و صانعی ها و اردبیلی ها و هاشمی ها و خاتمی ها و کروبی ها و رضایی ها و موسوی ها که خواستند آرمانهای امام را با اکاذیب خود تفسیر کنند و خاطرات شخصی خود با امام را به رخ دیگران بکشند و به آن رنگ و لعاب دهند و در ویترین افتخارات خود بگذارند(دکان باز کرده اند) تا بلکه بتوانند قدمی در جهت منافع مادی خود بر دارند. چرا وقتی میگوییم وصیت نامه الهی ،سیاسی امام این را می گوید ، آقایان در جواب می گویند: خدا امام را بیامرزد این آرمانها برای سی سال پیش بود و الان جو جهان فرق کرده ، البته امام اهل تجدید نظر بودند و شما امام را نمی شناختید ولی ما از امام شناخت کافی داشتیم چون بدون هماهنگی ، فِروفر خدمت امام میرسیدیم .
جل الخالق ، اگر قرار بود خاطرات شخصی عده ای شخصیت امام ، اهداف و آرمانهای امام و طرز تفکر امام را برای نسل کنونی تفسیر کند پس چرا امام اقدام به نوشتن وصیت نامه آنهم در دو مرحله کردند و آن را لاک و مهر کردند و در مجلس به امانت گذاردند . این آقایان برای وصیت نامه امام هم حرف در آوردند و همان گونه که در جهت اهداف پلید دشمنان از کهنه شدن اسلام گفتند از کهنه شدن تفکرات امام دم می زنند و از طرف امام سخن می رانند. تفکر اینها بر این است که هیچ کس غیر از اینها امام را نشناخت و هیچ کس به اندازه اینها مورد علاقه امام نبود. پر واضح است که اینان جز برای مقابله با اهداف انقلاب و کوک کردن کِیف دشمنان انقلاب و اسلام پا به میدان نگذاشتند و اولین و اصلی ترین هدفشان هم رهبریست. انتخابات برای اینان بهانه ای بود تا به اصل ولایت فقیه و مصداق آن که مقام معظم رهبری باشد ضربه وارد کنند و نتیجه انتخابات فرع بود .اما بعد ...
وای بر ما اگر دچار غفلت تاریخی شویم. آیا بعضی میخواهند ماجرای صفین و حکمیت را بعد از چهارده قرن دوباره تکرار کنند؟ در صفین علی را به تصمیم واداشتند؛ برخلاف نظر او.
امروز اما ما میگوییم که سیدنا و مولانا، حاشا و کلاّ که ما تو را تنها بگذاریم. اگر چه از مظلومیت و غربت شما دلمان خون شده است، لکن بدان که ما هنوز نمردهایم که عدهای بخواهند حریم ولایت را شکسته و شما را آماج حملات ناجوانمردانهی خود قرار دهند و دستان علی را در بند کنند. ما امروز «مقداد وار» چشم به چشمان شما دوخته و منتظر اشارت پلک شما هستیم تا کاری کنیم که تاریخ همانند آن را سراغ نداشته باشد.
والسلام.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
هولوکاست، آنچنان که ادعا می شود، کشتار منحصر به فرد و یگانه در تاریخ بشر است. به اینصورت که شش میلیون یهودی(که بعد ها این تعداد به9/5، 6/4، 2/1، ... و در آماری که تجدیدنظر طلبان منتشر کردند 780 هزار نفر تقلیل یافت) در طول جنگ جهانی دوم توسط ارتش نازی آلمان طبق برنامه ای از پیش تعیین شده، به دستور مستقیم هیتلر*به شکل وحشیانه و البته خاصی قتل عام شده اند. تعداد قابل توجهی از این عده ابتدا در اتاقهای گاز واقع در اردوگاههای اسیران جنگی توسط گاز سمی زیگونB **خفه و سپس در کوره های آدم سوزی سوزانده شدند. مدعیان هولوکاست همچنین می گویند انگیزه و هدف از این کشتار، نسل کشی و نابود کردن یهودیان اروپا بود.
بر کسی پوشیده نیست که این واقعه ـ بر فرض وقوع ـ بسیار پردازش و بزرگنمایی شده است.جبهه شیطانی صهیونیسم با تمام توان و امکانات خود سعی در احیاء و اثبات این واقعه دارد. واقعیت آن است که در جریان جنگ جهانی دوم 60 میلیون نفر از مردم جهان از پای درآمدند ، چرا صهیونیست ها سعی دارند مرگ این 6 میلیون یهودی را در افکار عمومی دنیا تثبیت کنند؟ علت این همه اهتمام چیست؟ جعل کنندگان یا طراحان بزرگنمایی چه اهدافی را در سر می پرورانند؟ جواب کاملا مشخص است. براثر این تبلیغات، بر نیروهای متفقین فشار هایی وارد شد تا برای بازماندگان یهودی در فلسطین پناهگاه دائمی تاسیس کنند. از این رو تاسیس اسرائیل تنها سه سال پس از شکست آلمان، یکی از پیامد های هولوکاست به شمار می رود و داستان هولوکاست توجیه روانی قوی ای را برای کشتار مردم فلسطین در جنین، صبرا و شتیلا، دیریاسین، کفر قاسم، و ... و اشغال این سرزمین تامین نمود و نام کشوری جعلی به نام اسراییل در سازمان ملل به اصطلاح رسمی شد.
از جنگ جهانی دوم تا کنون، داستان هولوکاست دهها میلیارد دلار از طرف آمریکا و بیش از این مقدار به عنوان غرامت از طرف آلمان را موجب شده است. این ارقام سرسام آور که به راحتی از مرز 150 میلیارد دلار می گذرد، قطعا انگیزه بالایی برای تداوم بخشیدن به داستان جنجالی و بزرگنمایی شده هولوکاست از طرف اسرائیل و صهیونیسم جهانی ایجاد می کند.
هولوکاست به طور فزاینده ای در حال دارا شدن جنبه های یک دین است. نوعی مضمون مرگ و نجات و رهایی در تصویر انسانهای معصومی که کشته شدند اما در هاله ای از قداست خلل ناپذیر از قلب اسرائیل بر خاستند، وجود دارد.
هولوکاست دست تمام موافقان را به گرمی و گلوی تمام مخالفان را به سختی می فشارد. هر کس کوچک ترین جزئیات آن را مورد تردید قرار دهد، مرتدی است که دست کم سزاوار تحقیر و تمسخر است و بلکه ترجیحا شایسته محرومیت از امرار معاش و زندانی شدن است. نه تنها هولوکاست جنبه های دینی به خود گرفته است، بلکه تبدیل به یک صنعت عظیم جهانی ای شده است که میلیاردها دلار را به جیب صاحبان قدرت و ثروت سرازیر می کند. اما دلیل رونق گرفتن این داستان کلیشه ای و مزحک چیست؟ مگر در طول تاریخ از این دست اتفاقات که بسی هولناک تر و فجیع تر از هولوکاست بودند، رخ نداده است که احساسات جامعه بشری را این گونه جریحه دار کرده ست؟ در جریان جنگ جهانی دوم 60 میلیون انسان کشته شدند که سهم یهود بنا بر ادعای غربی ها و خصوصا صهیونیسم شش میلیون نفر بود، چرا این 6 میلیون نفر بر 54 میلیون قالب شدند؟
قدرت واقعی داستان هولوکاست در احساسات بشری بر انگیخته از آن نهفته است و این قدرت میسر نمی شد مگر با تبلیغات دروغین در مقیاسی وسیع و بزرگنمایی این رویداد با هزینه های هنگفت.
چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند:« دلایلی در دست است که نشان می دهد صهیونیستها با نازی های آلمان روابط نزدیک داشتند و ارائه آمارهای اغراق آمیز از کشتار یهودیان، خود وسیله ای برای جلب ترحم افکار عمومی و زمینه سازی برای اشغال فلسطین و توجیه جنایات صهیونیستها بوده است؛ حتی دلایلی در دست است که عده ای از ارازل و اوباش غیر یهودی شرق اروپا را به نام یهودی به فلسطین کوچانیدند تا با پوشش حمایت از بازماندگان قربانیان نژادپرستی، یک حکومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب کنند و پس از سیزده قرن یک گسستگی بین مشرق و مغرب اسلامی ایجاد نمایند»
پی نوشت:ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*هیچ سندی دال بر اینکه هیتلر دستور قتل عام یهودیان را صادر کرده باشد توسط دادگاه نورمبرگ ارائه نشد.
**کشتار یهودیان توسط این گاز در آن زمان با امکانات موجود امکان نداشت و این نحوه کشتار برای آلمان ها مقرون به صرفه نبود.
بر گرفته از کتاب گریز از آینده
بِسم الله الرَحمن الرَحیم
سُِِبحَن الَّذِی أَسرَی بِعَبدِهِِِِِ لَیلاً مِّنَ المَسجِدِ الحَرَامِ إِلَی المَسجِدِ
الأَقصَا الَّذِی بَرَکنَا حَولَهُ لِنُرِیَهُ مِن ءَایَتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیر ُ اسراء 1
سلام
رویای تبدیل قدس به پایتخت یکپارچه دولت غیر قانونی اسراییل از همان آغاز شکل گیری رژیم غاصب صهیونیستی وجود داشته است ، ولی با گذشت 61 سال از تشکیل این رژیم هنوز آثار و نشانه های اسلامی و مسیحی در داخل این شهر مقدس به قوت خود باقی هستند و خود نمایی می کنند.
رویای تبدیل قدس به پایتخت موجودیت یهود از همان آغاز شکل گیری طرح و برنامه صهیونیسم در اورشلیم تحت نظارت رب شکل گرفت و این عنوان و اصطلاحی است که این طرح از همان آغاز شکل گیری با خود به یدک می کشد. رویای پایتختی اورشلیم در اندیشه صهیونیسم به طور خلاصه به معنی یهودی شدن آثار و هویت و فرهنگ و زبان و ساکنان این شهر می باشد.
بعد از گذشت 42 سال از آغاز این طرح هنوز گنبد طلایی و مسجد بزرگ الاقصی نظاره گر این صحنه ها و رخداد هاست. هنوز مناره ها و ماذنه های قدس و برج های کلیسا ها همراه هم ، سیما و افق و چشم اندازهای این شهر را تشکیل می دهند و هنوز به جای آوردن مراسم نیایش یهودیان در جبل الهیل (معبد موهوم سلیمان) تحقق نیافته است و یهودیان این مراسم را در همان مکانی به جای می آرند که آن را غصب کرده اند و قبل از تشکیل این رژیم در آن به دعا و نیایش می پرداختند . اما...
شهر قدس از زمان اشغال بخشی از آن در سال 1948 و اشغال کامل آن در سال 1967 خطر ناک ترین شرایط را تجربه می کند ؛ به گونه ای که موج حملات وحشیانه رژِیم صهیونیستی علیه این شهر جهت زدودن هر آنچه که رنگ و بوی عربی و اسلامی دارد، اوج گرفته است و هدف از این هجمه ها محو هویت و میراث انسانی ، تاریخی ، فرهنگی ، ارزشی و دینی کهن این شهر است و این هجمه ها در پرتو نا توانی سران کشور های عربی و اسلامی و بی توجهی شرم آور تشکیلات خود گردان فلسطین در کرانه باختری به مسئله قدس صورت می گیرد.
طرح های شوم رژِم صهیونیستی در جهت یهودی سازی کامل قدس و در راس آنها پرژه ایجاد شهر مقدس یهودی از سوی دستگاه حاکمه اسراییل وارد مرحله عملیاتی شده است و مداخله مستقیم این رژِم در زمینه مدیریت مسجد الاقصی و ممانعت از مرمت و ورود پی در پی شخصیت های رسمی رژیم صهیونیستی به این مکان مقدس در واقع زمینه ساز اجرای این طرح هاست.
بیرون راندن خانواده های فلسطینی ساکن قدس اشغالی از خانه هایشان و مصادره اموال آنان همان اتفاقی که برای خانواده های غاوی و حنون رخ داد و اسکان شهرک نشینان صهیونیست به جای ساکنان اصلی قدس ، بخشی از سریال یهودی سازی و دلیلی بر عدم تغییر خوی درندگی رژیم اشغالگر قدس از زمان اشغال فلسطین در سال 1948 میلادی است .
فرو ریختن پی در پی دیوارهای داخل مسجد الاقصی ؛ به ویژه قسمت جنوب غربی در اثر حفاری های مکرر نشانگر این واقعیت است که خطری جدی مسجد مبارک الاقصی را تهدید می کند .
اینها فریادهای قدس در گوش جامعه جهانی است ، آیا کسی می شنود؟!!
إِن أَحسَنتُم أَحسَنتُم لِأَ نفُسِکُم وَ إِن أَسَأتُم فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعدُ الأَخِرةِ
لِِیَسُوا وُجُو هَکُم وَلِیَد خُلُوا المَسجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةِ وَلِیُتَبِّروُا مَا عَلَوا تَتبِیرًا اسراء7
بسم رب الشهداءوالصدیقین
با عرض سلام
اقا من چند وقت پیش یک چیزی فهمیدم . میدونید چی شده ؟! بازم که نمیدونید چی شده . عیبی نداره ، بدون منت و با افتخار بهتون میگم.
چند روز پیش، توی خونه ما بحث در مورد ازدواج و حلقه ازدواج و از این جور چیزها بود که پرسیدم :مامان ، حلقه ازدواج شما کجاست ؟! ( بعد از بیست و اندی سال ببین چی یادم افتاد )
مامانم گفت : زمان جنگ ، برای کمک به جبهه فرستادمش . ( وقتی اینو شنیدم برای چند لحظه به مادرم و خودم که پسر چنین مادری هستم افتخار کردم )
بابام به شوخی گفت : حلقه که چیزی نیست ، مامانت شوهرش را هم برای کمک به جبهه فرستاده بود .
اون شب از شبهای دیگه بیشتر فکر کردم (اخه من شبها فکر میکنم ) .
فکر کردم که زمان جنگ مردم چه چیزای را برای کمک به جبهه می فرستادن .
جدا ، کمی فکر کنید ، می بینید که از مادیات و غیر از اون ، هر چیزی که تو مخیلتون بگنجه میشه کمک کرد .
بعضی ها دعا میکردن و قرآن و نماز می خوندن ، بعضی دیگه با پول و طلا و خوراکی و لباس و... کمک می کردن . اما این میون ، برخی از مردم با عزیز ترین دارایی هاشون وارد میدون شدن . یعنی جونشون ، پدر و مادرشون ، فرزندشون ، خواهر و برادرشون .
کسانی که بعد از ازدست دادن عزیزانشون ، هیچ منتی بر این مردم و انقلاب نداشتن . مادرانی که پس از شهید شدن فرزندشون خم به ابرو نیاوردن و زینب وار ایستادن و خدای خودشون را شکر کردن که چنین فضیلتی رو به دست اوردن . ( البته اگه بگیم خم به ابرو نیاوردن ، اشتباه کردیم . مگه میشه مادری جگر گوش ، پاره تنش رو از دست بده و ... )
مادر طلبه شهید محسن بر خورداری میگه : خواب دیدم که یک نفر آمد و یک بچه قنداقه را به من داد . فردای ان روز یک مشت استخوان پسرم محسن را مثل خوابی که دیده بودم به من دادند . من هم خدا را شکر کردم .
(لطفا جمله اخر رو یک بار دیگه بخونید.)
دل مادر شهید دریای است ، وقتی بعد از این همه سال انتظار ، استخوان های فرزندشو بهش میدن ، اولین کاری که میکنه خدا را شکر میکنه. با این اوصاف اگه مادر من تمام دارایش رو هم برای کمک به جبهه می داد باز هم به
جنگ و جبهه بده کار بود و هست...
این پست تکراری بود اما ...
هفته دفاع مقدس گرامی باد
یسم رب الشهداء و الصدیقین
سلام
بله ، قسمت شد بنده روزقدس رفتم نماز جمعه (جهت اطلاع ، محض ریا) ، رفتیم و تظاهرات کردیم و شعار علیه دشمنان فلسطین و نظام اسلامی و امام و رهبری دادیم و نماز خوندیم و برگشتیم .
الحمد الله موقع رفتن هیچ خبری از اغتشاشگرا نبود ، وقتی میگم نبود واقعا نبود ها ، به جان خودم ، هر کی هم بگه بودن و از این جور حرفا مثل چیز دروغ گفته!
در راه باز گشت از نماز سوار بر اتوبوسی شدم ، دیدم نه، انگاری داره یواش یواش سرو کله این مزدورا پیدا میشه . باز هم مثل همیشه کم بودند و انگشت شما ،سر هر خیابان یا چهار راهی هفت ، هشت نفری واستاده بودن و دهنشونو با پارچه بسته بودن . این افراد وقتی اتوبوس نماز گذاران رو می دیدن انگشتاشونو به علامت پیروزی به ما نشون میدادن،بنده پستری همراه داشتم که عکس آفا و امام (ره) بود ، باز کردم و چسبوندم به شیشه که صدای هو کردن اغتشاشگرا بلند شد. یه بنده خدایی گفت : مراقب باش سنگ پرتاب نکنن ، آخه اینا خیلی ... اند .
اتوبوس به نزدیکی های میدان آزادی رسید و من پیاده شدم ، دیدم نه بابا ، اونقدرایی که فکر می کردم کم نیستن ، نزدیک به پانصد نفر از ضلع جنوب غربی میدان آزادی به سمت خیابان آزادی در حال حرکت بودند و البته یه تیکه پارچه سبز ، تقریبا 20*10 هم بالای سرشان گرفته بودند و شعارهای ناجور میدادن . منم یه گوشه ای ایستادم ببینم چی میشه ، یه هویی انگار که شیر زده باشه وسط گله گورخرا همشون شروع کردن به فرار ، منم دلمو گرفته بودم و داشتم از خنده میمردم ، آخه نمیدونید که ، پرچمشونو با خودشون نبردن ،ایول مامورا رسیدن ، الحق که همیشه شیرن ، چنتایی از این اغتشاشگرا داشتن این پارچه سبزه رو جمع می کردن ، مامورا گفتن : شما اینجا دارید چی کار میکنید ، هان ؟!
اغتشاشگرا که مثل بید به خوشون می لرزیدن در جواب گفتن : نزنی مارو ، نزنی مارو ، ما گیلاسیم .
مامورا پرسیدن : گیلاس ، پس این پارچه چیه، هان؟!!
اغتشاشگرا که همچنان می لرزیدن ، در جواب گفتن : این که پارچه نیست ، این برگامونه که سبزه .
ای مردم میدونید چی خیلی خنده دار بود ؟!! خنده دار تر از همه این بود که اغتشاشگرا وقتی مامورا رو از فاصله خیلی دور دیدن مثل کفتاری که شیر دیده باشه شروع کردن به دویدن و از محلکه گریختن.
نبودید ببینید ، یکی شون از اینایی بود که خیلی سوسولن و تیتیش ، مثل دخترا صحبت می کرد ، البته بلا نسبت دخترا ، شرف هر چی پسر و دختر بود این یارو برده بود . مامورا رو که دید می خواست آسفالت کف خیابونو بکنه و خودشو دفن کنه ، داشت می رفت تو جوب بخوابه که دوستش دستشو کشید و فرار کردن. آره یه مشت بچه فشن که پسراشون پیراهنشون تا زیر ناف نمیرسه و شلوارشونو که نگاه می کنه هر آن احتمال میدی که الان بیفته ، دختراشونم که وا ویلا ، نگم بهتره ، میریزن تو خیابون و شعار مرگ بر دیکتاتور میدن ، فقط و فقط باعث خندیدن مردم میشن . اینارو که می بینم یاد شیخ اصلاحات میفتم .
واسلام.